|
چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:, :: 1:30 :: نويسنده : narges
الان اونقدر داغونم ک حتی حال تایپ ندارم ولی اگ حرفامو نزنم دیوونه میشم . الان توی اتاقمم٬چراغ خاموشه٬در هم بستس...همه فکر میکنن خوابم ولی من الان توکمددیواری اتاقمم. بهم نخندین جای دیگ ای نداشتم بتونم برم خودمو خالی کنم.فقط دنبال ی جا بودم گریه کنم امشب دیگ توانشو نداشتم بی صدا گریه کنم میخواستم از ته دل ناله کنم میخواستم بگم خدا میبینی؟ اگه میبینی که فقط تمومش کن. چرا اونی ک الان میتونست آرومم کنه نیست؟خداجون با توام...چرا ازم گرفتیش؟ دیگ حال ندارم...شب خوش نظرات شما عزیزان:
|