خط خطی
درباره وبلاگ


به وبلاگ خط خطی خوش اومدین

پيوندها
دل تو دل
بندری دات کام
نزار تنها بمونم..حسن
پایگاه خبری همبستگی البرز
ستاره شکسته
آسمان بی ستاره
عشق هرگز نمی میرد
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خط خطی و آدرس khatkhati1997.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:






Alternative content


نويسندگان
narges

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 23:3 :: نويسنده : narges

عکس عاشقانه ورمانتیک می خواستم بزارم که نشد،همین.با آپلود کردن عکس ها مشکل پیدا کردم.ان شاا...فردا همین پست رو ویرایش می کنم.عاجق همتونم

بای

 
چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 17:50 :: نويسنده : narges

نه......................................

قضیه چیه؟به منم بگین روشن شم،بازدید زیاد شده نظرات اومده پایینبابا اگه بازدید عمرو زیاد میکنه ،نظر سرطان زاست به من هم بگین اینقدر نظر نزارم.نه واقعا خیلی عجیب شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شاید بیماری مخصوص ولنتاینه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟به حق مرضیای ندیده!

امشب یه آپ دیگه هم دارم،عکس واگه خدا بخواد ادامه جشن تولدبه روش فضایی. 

 
چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 12:16 :: نويسنده : narges

منو باش باکلی ذوق وشوق مطلب گذاشتم با اینکه صبح باید میرفتم مدرسه تا ساعت 2بیدار موندم وآپ کردم حالاحتی یه نفرم نظر نگذاشته باشه...مثه اینکه از وبلاگم خوشتون نمیاد.تصمیم دارم تاسه روز دیگه این وبلاگ رو حذف کنم.

خداحافظ



ادامه مطلب ...
 
چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, :: 1:38 :: نويسنده : narges

جووووووووون چه کرده نرگس،برین تو واستون عکس عاشقانه گذاشتم،فقط اگه عکسا رو دیدین درجه لاوتون رفت بالا وخواستین لاو بترکونین به من ربطی نداره ها...نگین نگفتی ها.

چیه نیشت واشد؟؟؟نخیر عکسا بالای 18سال نیس ،عاشقانه ی خانوادگیه(جلل خالق عجب ابداعی)

          love

به این عکس هم دقت کنین متوجه می شید دخترو پسر فاصله مجاز رو رعایت کردن(فاصله2گوسفند)



ادامه مطلب ...
 
چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:ولنتاین,روز ولنتاین,عشق,روز عشق, :: 1:45 :: نويسنده : narges

سلام ودرود بر همه بروبچ،رفیق رفقای گلم.

حتما دلیل گل منگلی شدن وبلاگم رو می دونین دیگه...از امروز تا29من توی وبلاگم جشن دارم وتوی این مدت تو وبلاگم فقط درمورد گل وبلبل عشق و رمانتیک واین سری خضبلات عکس و مطلب می زارم.امید وارم خوشتون بیاد،(حالا جرعت داری بگو خوشم نیومد تاببینی چیکارت می کنم)

             قلب

خوب حتما از اینکه ولنتاین قضیش چیه واز کجاآب میخوره یه چیزایی می دونین اگه نمیدونین برین ادامه مطلب

 



ادامه مطلب ...
 
یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, :: 19:10 :: نويسنده : narges

یعنی با این نظر سنجی من برم خودمو بکشمحداقل یه جور رای بدین معلوم شه کدوم بیشتره.

 
یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, :: 14:26 :: نويسنده : narges

سلام بر بروبچ عزیز،یه داستان تخیلی نوشتم اگه خوشتون اومد بگین طولانیش کنم،بخونید و حتما نظر بزارید ببینم چه طور نوشتم.یه نظر فنی بزارین خوبه بده نه ها دلیل بیارین

قربون همه با معرفتا

بای                            



ادامه مطلب ...
 
جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 2:54 :: نويسنده : narges

خبر رسید که آمار گیرا غیر واقعی هستن واز این حرف ها من هم واس اطمینان خاطر عوضش کردم تا ساعت 3شب یعنی الآن که کد جدید گذاشتم(اوه عجب بیکاریم)آمار به این صورت بود:

تعداد کل مطالب: 12

بازدید امروز:35

بازدید دیروز:50

بازدید هفته گذشته:180

بازدید ماه گذشته:180

بازدید سال:180

تعداد کل نظرات: 14

من که تا الآن از لوکس بلاگ خیلی راضیم اگه مشکلی پیش اومد وخواستم سرویس دهنده رو عوض کنم به همه خبر میدم،پس ایمیل یا آدرس وبتون فراموش نشه!

 
جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 1:1 :: نويسنده : narges

یا با زبون خوش میای توی نظر سنجی شرکت می کنییا هیچی دیگه گریه می کنمجون مادرت بیا دیگه اصلا قهرمیکنم تا معلوم نشه مخاطبم چی می خواد منم نمی نویسم. 

 
پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, :: 13:21 :: نويسنده : narges

سلام اومدیم یه آپی بکنیمو بریم،بدو بدو چند تا عکس ناز گذاشتم حالشو ببر.اینقضه خوفههههه



ادامه مطلب ...
 
پنج شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 23:34 :: نويسنده : narges

از وبلاگ نویسی تا بهشت رفتن 

مشغول آپ کردم وبلاگم بودم مامانم پرسید:حالا آپ می کنی چی می شه؟

گفتم:آپ هام که خوب باشه آمارم میره بالا.

-آمار ت بره بالا چی میشه؟

-کامنت هام زیاد میشه.

-کامنت ها زیادشه چی میشه؟

- من خوش حال می شم.

خواهرم پرید وسط:تو خوشحال شی چی میشه؟

-عمرم زیاد میشه.

-عمرت زیادشه چی میشه؟

-فرصت بیشتری برای زندگی دارم.

-فرصت بیشتری داشته باشی چی میشه؟

-از فرصتم استفاده می کنم وکار خوب میکنم.

-کار خوب کنی چی میشه؟

- میرم بهشت.

مامانم گفت-نرگس گفتی چه جوری وبلاگ درست می کنن؟می خوام درست کنم ثوابش بره واسه رفتگان.

نتیجه اخلاقی:فرزندم وبلاگ بنویس تا به بهشت داخل شوی.........

حالا واسه سلامتیمدرضمن کامنت در مورد خود پست هم بزارین ها،گل لگد نمی کنم کلی فسفر می سوزونم، می نویسم راستی من حدودای 10تا12پشت کامی هستم.

فعلا بوسبای

 

 

 

 
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : narges

خبر اول- همه دوستان رو لینک کردم .

که این زیاد مهم نیست ،خودشون متوجه میشدن اما خبر مهم

خبر دوم-از این به بعد تصمیم گرفتم گاهی موضوع از شما بگیرم وبنویسم یا برای انتخاب موضوع نظر سنجی کنم.حتی می تونید موضوع انشا تون رو بزارید اما یادتون نره این جا اینترنته واگه کپی کنین لو می رینپس می تونید به عنوان کمک استفاده کنین .

مردم از خستگی برم بخوابم فعلا

 

 
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 1:58 :: نويسنده : narges

 واقعیت حرف ها

راستیتش نمی دونم باید از چی و در مورد چی بنویسم ،باید حرفای قشنگ بزنم یا حرفای واقعی یا حرفای زشت.توی این دنیا حرف ها سه دستن یکیشون حرفای قشنگه که مخصوص قصه ها ،رمانها وآدمای چاپلوس و خیال بافه که در روز هزاران بار می گیم یامی شنویم . دسته ی دیگه مربوطه به حرفای واقعی ،حرفای واقعی اون حرفایی که از ته دل میاد ومعمولا همون جا می مونه و می پوسه این حرفا حرف واقعی دل ماست که می تونه یه( دوستت دارم )باشه یا یه (ازت متنفرم) یا حتی (توچه کارمند خوبی هستی)و(جناب رئیس شما نالایقید)دسته ی دیگه حرفای زشته که متاسفانه از این دسته هم زیاد استفاده می شه.این نوع حرف فقط برای آزار دیگرانه،فش-تحقیر-تهمت-سرزنش یاتمسخر ودروغ،مخصوصا دروغ هست.

این روزا مردم زیاد از حرفای واقعی استفاده نمی کنن،حقم دارن آیا کسی جرعت اعتراض به مافوقش رو داره؟کسی جرعت اینکه بگه دوستت دارم وپاش بمونم رو داره؟نه نمیشه، همه از ترس از دست دادن شغل هیچ حرفی نمیزنه البته این قابل قبوله ولی دوست داشتن چی؟چرا همیشه عشقا باید سر کوب بشه؟ از ترس شکسته شدن غرور یا مورد تمسخر قرار گرفتن؟شایدم خانواده ها؟اگه این دوست داشتن از نوع حرفای واقعیه و اون فرد کسیه که می خوای باقی عمرتو باهاش باشی چرا می ترسی؟این موضوع بیش تر از همه عذاب آوره.

حرفای قشنگ که دیگه توضیح نمیخواد،در واقع شاخه ای از دروغه . از اون حرفایی که صبح تا شب می شنویم واصلا به روی مبارکمون نمی یاریم که این حرفا دروغه چون از بس برای بدست آوردن خواسته هامون ازش استفاده کردیم خیلی راحتیم باهاش.توی رادیو ،تلویزیون ورمان ها زیاد پیدا میشن البته خیلی هم بد نیستن. اگه وجود نداشتن کسی ترفیع نمیگرفت ،رمانی چاپ نمی شد،برنامه تلویزیونی ساخته نمی شد...هه.

حرفای زشت حرفایی هستن که بیشتر ازشون به عنوان سلاح وبرای پوشاندن ضعف های خودمون استفاده می کنیم.باید اشاره کنم ترکیب حرفای قشنگ وزشت باعث ترفیع میشه،چه جوری؟ عرض می کنم ،پشت سر همکارمون هزار جور حرف در میاریم وتهمت میزنیم وبعد از لیاقت ودرایت رئیس حرف میزنیم.گاهی (دوستت دارم)هم حرف زشت میشه اونم از بد ترین نوعش،وقتی که برای تفریح وسرگرمی ازش استفاده می کنیم و احساسات کسی رو بازی می گیریم بد ترین حرف دنیا رو زدیم.

نمیدونم جز کدوم دسته ای ولی هرچی می خوای باش ولی به کسی به دروغ نگو دوستت دارم.

 
سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:سرنوشت , :: 18:24 :: نويسنده : narges

باید نوشت

از غم واز عشق

نمی دانم چه بود سر نوشت

که هرچه نوشت

برایم بد نوشت

الهی سرنوشت را نمی توان از سر نوشت

کاش نویسنده اش خوب می نوشت!

غزال

باز یادم رفت،امشب همه رو می لینکم.

 
سه شنبه 16 بهمن 1391برچسب:خاطره خفن,خنده دار,بامزه, :: 23:33 :: نويسنده : narges

می خوام یه خاطره واستون تعریف کنم که حدودن مال 2-3هفته پیشه ولی باید قول بدین هم کامنت بزارین هم واسم دعا کنید چون فردا ریاضی ازlogوزیست فصل5و6و ادبیات امتحان دارم.

خوب میریم سراغ خاطره: یه روز عصر رفته بودم زبان سرا ،توی کلاس ماکلا چهارنفریم دوتا دختر دوتا پسر،اون روزماچند دقیقه زود تر رفتیم تو کلاس (کاشکی نمیرفتیم حداقل آرزوی م.ر این بود)هنوز معلم نیومده بود سرکلاس،من ودوستم ردیف اول بودیم وپسرا ردیف دوم هر ردیف کلا3تا میز و صندلی داره واگه بشینی صندلی آخر نمیتونی بیرون بیای.خوب این از شرح فضا،(میریم سراغ اصل مطلب)یه پسر بچه4-5ساله رفته بود رو صندلی سوم ردیف دوم (فکر کنم بچه یکی از معلما بود)م.ربه بچه گفت:عمو میوفتی از رو صندلی. وخواست تا از روی صندلی بلندش کنه.من ودوستم واسه اذیت کردن م.ر به بچه گفتیم :بزنش ،بزنش لهش کن. بچه نه گذاشت نه برداشت صاف با لگد زد یه جای بد.این وضعیت ما سه نفر بودمن که دیگهواین وضعیت م.رآخ آخ بچه زد جوون مردمو ناقص کرد حالا مگه رو صندلی صاف می نشست همش 45 درجه به جلو خم بود.بعد کلاس که همیشه کلی مسخره بازی در می آوردیم نموند وبا آخرین سرعت در رفت.این ترمی نیومده هنوز، آخی دلم براش تنگ شده!آخه در نبود اون من به کی بخندم

البت نا گفته نماند الآن یکم عذاب وجدان گرفتماما به اون همه خنده می ارزید.

فعلا بوسبای

جدید:خبر اومده ترم بعدی میاد،لعنتی شانسه که ما داریم نبود خوش بودیم

 
دو شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 22:37 :: نويسنده : narges

راستی غزال رفیق فابمه که شده از نویسنده ها.خوش اومدی غزال

فعلا کامیش خرابه پستاشو من میزارم.خط خطی کار اونه.

 
دو شنبه 13 بهمن 1391برچسب:دفتر انشا,خط خطی,خواب خط خطی, :: 22:34 :: نويسنده : narges

به نام خدا

خط خطی...

خسته ام اما هرکاری میکنم خوابم نمی برد،به یاد بچگی شروع میکنم به شمردن،یک،دو،سه،چهار...،ناگهان اطرافم راسیاهی پررنگی فرا میگیرد،چشمانم ازشدت تاریکی احساس سنگینی میکنند،چندبارچشمانم رابازوبسته میکنم تابه تاریکی عادت کنند،نا گهان اطرافم خط خطی میشود،خط خطی های رنگی!زمزمه میکنم:اینجا دیگر کجاست؟چه قدر خط خطی!چه قدرشبیه زندگی من است!

صدایی میگوید:دلت خط خطی نباشد.

میگویم:وقتی زندگی ام خط خطی است مسلماً دلم هم باید خط خطی باشد.

میگوید:نه،اشتباه میکنی!

میگویم:توازکجامیدانی؟

میگوید:من فرق دل صاف وساده ودل خط خطی راخوب میدانم.

میگویم:یعنی چه؟

میگوید:وقتی میگویی زندگی ام خط خطی است،یعنی زندگی ای هم وجود داردودرپس این زندگی همیشه یک دل صاف وساده هست!

میگویم:پس خط خطی های زندگی ام چه میشود؟

میگوید:اینهادیگرمهم نیستند،مهم اینست که هرخط به یک رنگ است وسر هرکدام رابگیری به تهش خواهی رسید.

با سردرگمی میپرسم:یعنی چه؟

پاسخ می دهد:یعنی گره های زندگی همیشه باز شدنی اند ووقتی میتوانی بازشان کنی،دیگر دلت گره ندارد!

قانع میشوم!صدا باردیگردرگوشم میپیچد:دلت گره ندارد،دلت گره ندارد...میخواهم بپرسم کیستی؟اما ناگهان دردل سیاهی سقوط میکنم،باصدای جیغ خفه ام ازخواب میپرم،چندثانیه بعد صدای اذان به گوشم میرسد،ناخودآگاه لبخند میزنم وتکرارمیکنم:دلت گره ندارد مهم،اینست!

 
دو شنبه 12 بهمن 1391برچسب:دفتر انشا,ماجرای دفترانشا,ماجرای ای کاش, :: 21:31 :: نويسنده : narges

انشای من در محدوده ی ای کاش قرار داره اما ربط زیادی با ای کاش های من نداره،آخه من ای کاش زیادی ندارم یعنی حسرت چیزهایی که غیر ممکنه یا زمانش گذشته را نمی خورم ،بزارید یکم از مضرات وخواص (البته اگه خواصی داشته باشه)ای کاش رو براتون بخونم:

 

ای کاش چیست؟میوه ایست خودرو که انسان با تفکر غلط وآه میتواند آن را آبدهی و کوددهی کند.تنها میوه ایست که در تمام فصول ونواحی کشت می شود اما نوع مرغوب و صادراتی آن در سواحل جنوبی آنگولادر قلب افریقا کشت می شود.ای کاش مانند خشخاش که از آن مواد مخدر ساخته می شود مضر است ولی کشت و صادرات آن طی چند ده اخیر به واسطه قدرت نفوذ مافیای ایتالیاو ژاپن(یاکوزا) آزادشده است.این میوه گرد و رسیده ی آن سیاه رنگ بوده،طعم آن تلخ ویادآوری آن دردناک میباشد،واما از خواص آن میتوان به عنوان سلاح جنگی (مخصوصا جنگ های چیریکی) اشاره کرد.همان گونه که ذکر شداین میوه دردناک میباشد واستفاده از آن به عنوان سلاح طبق قوانین حقوق بشر مادهی 43 بند6 مصوبه ی 4آگوست2391ممنوع است.بگذارید گوشه ای از این استفاده را به شما در قالب گفتو گویی کوتاه نشان دهم تابا قدرت تخریب آن آشنا شوید:

زن و مرد ازمهمانی ژینوس جون(=صغرا خانم قدیم) برگشته اند.

زن-آه

مرد-باز چی شده؟

زن-باز چی شده؟هه انگار نبودی و ندیدی که ژینوس ایکبیری چه جور پز شوهر دکترش رو میداد،دکتر دکتر از دهنش نمی افتاد.

مرد-خب من چی کارکنم؟برم دکتر شم؟

زن-لازم نکرده،اگه مردی برو مثله شوهر ژینوس واسم ماشین بخر،تابستون منو ببر دبی...چی میگم توکه از این عرضه ها نداری!

مرد- بس کن! زن-ای کاش با اون خواستگار دکترم ازدواج کرده بودم.

مرد-چیییییییییییییی گفتی؟

باقی ماجرا را خودتان می توانید حدس بزنید،همان طور که خواندید زن در اینجا از ای کاش به عنوان سلاح تخربی استفاده کرده و به غرور مرد لطمه وارد شده است که نتیجه ی آن بالا رفتن آمار طلاق است. در انتها به چند ای کاش اشاره می کنم:

ژینوس جون(صغرا خانم):ای کاش با خواستگار مهندسم ازدواج کرده بودم!؟؟

فی فی(پسر صغرا خانم):ای کاش امروز بتونم کلاس رو، دودر کنم.

اسمال خان(بابای صغرا خانم):ای کاش اون دختر قبلیه که تو چت روم بود،توپارتی امشب باشه.

Fifi teachers:ای کاش زبان مادریم انگلیسی بود.(نه این یکی آدم حسابیه!)

پاورقی1:مهمانی ژینوس جون چیست؟مهمانی است که بسته به نام صاحب آن تغیر میکند(مهمانیxجون)ودر آن به پزدادن آخرین داشته ها اعم از لباس،جواهرات،خانه،ماشین وحتی موفقیت های فرزندان و آشنایان می پردازند.نتیجه وپس لرزه های این مهمانی عبارت اند از،دعوا با شوهر،تیغ زدن جیب شوهر،صاف کردن دهان شوهر،به اجرا گذاشتن مهریه و طلاق است.