خط خطی
درباره وبلاگ


به وبلاگ خط خطی خوش اومدین

پيوندها
دل تو دل
بندری دات کام
نزار تنها بمونم..حسن
پایگاه خبری همبستگی البرز
ستاره شکسته
آسمان بی ستاره
عشق هرگز نمی میرد
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خط خطی و آدرس khatkhati1997.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:






Alternative content


نويسندگان
narges

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
پنج شنبه 1 مرداد 1394برچسب:, :: 23:18 :: نويسنده : narges

نتایج کنکور اومد^_^ رتبه ام 4000شد.

داغونم اساسی

میخوام امسال بشینم بخونم زیر 1000بیارم 

خداکنه ننم اذیت نکنه جنگو از امروز شروع کردش

 
یک شنبه 16 فروردين 1394برچسب:, :: 1:28 :: نويسنده : narges

قبلنا پشه ها دست و گردن میخوردن

حالا لب میخورن ... !

ترسم از آیندست ...

ماهم که خوابمون سنـــــگیــــــــــن...!

 
پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:, :: 15:8 :: نويسنده : narges

لعنت به اون دختر آشغالی ک ب اسم دوست اومد اما زندگیمو به آتیش کشید

حلالش  نمیکنم...حیف اسم دوست براش... دوست فقط غزال و عاطی بقیه برن به درک

 
پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:, :: 15:7 :: نويسنده : narges

نــــــفرین به اون کسایی که روی دلا پــــــا می ذارن

تــا که می بینن عاشقی میرن و تنهات مـــی ذارن

نــــــفرین به آدمایی که تـــو سینه ها دل ندارن

عـــــاشق عاشق کشن ، رحــم و مروت ندارن...

 
یک شنبه 3 اسفند 1393برچسب:, :: 13:2 :: نويسنده : narges

روزها فکر من این است و همه شب سخنم 

 

که چرا غافل از احوالِ دلِ خویشتنم؟

 

 

 

 

چه بادی داره میاد...گرد و خاک شده:(

 
چهار شنبه 29 بهمن 1393برچسب:, :: 12:6 :: نويسنده : narges

حمـاقـت کـه شاخ و دم ندارد!

حمـاقـت یـعنی مـن کـه اینقــدر میــروم

 تـا تـو دلتنـگم شـوﮮ!...

خـبری از دلتنگـﮯ ِ تـو نمیشود!

برمیگردم چـون دلـتنـگـت می شـوم!

 
چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, :: 12:6 :: نويسنده : narges

شما یادتون نمیاد سال 74 یه برف سنگین اومد که یه هفته همه خونه نشین شدن..........

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

واسه همینه هفتادو پنجیا زیادن

جمله سنگین بود.

 
یک شنبه 19 بهمن 1393برچسب:, :: 22:26 :: نويسنده : narges

وقتی از عشقت جدا میشی...اولش داغی....میگی بیخیال بابا دنیا رو عشقه!

ی چن ساعت ک میگذره...هی تند تند گوشیتو چک میکنی..عصبی میشی...

میری اس ام اسایی ک داده بودو همشو چند بار از اول میخونی...

میری تو گالری ب عکساش نگا میکنی....

ی دفه گوشیتو میذاری کنار و خیره میشی ب رو ب روت...فک میکنی.ب همه چی...الان کجاس؟چکار میکنه؟اونم دلش برا من تنگ شده؟اونم داره کم کم،کم.میاره؟

چی شد اون دوستدارم گفتنا؟اون عشقم گفتنا؟اون قول و قرارا؟

حال میری تو خاطراتت دنبال نشونی بگردی ک ببینی واقعا عاشقت بوده یا ن.....وارد خاطرات ک میشی دیگه کنترل اشکات دست خودت نیس...

این کارا میشه کار هر روزت...

دیگه شبا ب هم شب بخیر نمیگین.دیگه صبا ب عشقش از خواب بیدار نمیشی..دیگه امیدی ب هیچ چیز نداری..

دیگه"عاشق" نمیشی و تو از الان ی مرده ی متحرک محسوب میشی.....

 
پنج شنبه 16 بهمن 1393برچسب:, :: 22:56 :: نويسنده : narges

دروغ میگن دخترا آهن پرستنا !!

 

ب قرعان راس میگم !!

 

 

 

 

من از صبح یه میل گرد دستم گرفتم ولی کسی بهم نیگا نکرده !!

 
سه شنبه 14 بهمن 1393برچسب:, :: 1:49 :: نويسنده : narges

⇜✘ای روزگـــــار...⇩

از خط خـــطی هایم ســاده نــگذر...!⇩

به یاد داشتــــه باش...⇩

این دلنوشـــــته ها را یـــــک دل،نوشتــــــه...!✘⇝

 
دو شنبه 13 بهمن 1393برچسب:, :: 1:37 :: نويسنده : narges

ﺗﻮ ﺟﻨﮕﺎﯼ ﺣﺴﺎﺱ ﺑﺎﯾﺪ ﻟﺸﮑﺮ ﺯﻧﺎیی که پریودن رو ﺑﻔﺮﺳﺘﻦ

 

.

 

.

 

.

 

.

 

ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﻋﺼﺒﯽﺍﻥ

 

ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﺻﻠﺢ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﺷﻤﻨﻢ ﺍﻋﺼﺎﺑﺸﻮﻧﻮ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﻩ!

 

و تا اونجارو با خاک یکسان نکنن آروم نمیگیرن ! |||||||||||||:

 
جمعه 10 بهمن 1393برچسب:, :: 5:30 :: نويسنده : narges

ﻣﯽ ﺗﺮرررررﺳـــــﻢ!!!

 ﺍﺯ ﺭﻭﺯﯼ ﮐـــــﻪ دختـــــرم ﺍﺯﻡ ﺑﭙﺮﺳـــــﻪ :

مامان ﺟـــــﻮﻭﻥ ﻋﺎﺷـــــﻖ ﮐـــــﯽ ﺑـــــﻮﺩﯼ ؟

ﻭ ﻣـــــﻦ ﺍﺳـــــﻢ ﮐﺴـــــﯽ ﺭﻭ ﺑﮕـــــﻢ

ﮐـــــﻪ پـــــدرش ﻧﯿﺴـــــﺖ...

اونم بگه: إإإإ مـامـانی اینــــــکه اسم داداشمـــــه.. !!!

 
جمعه 10 بهمن 1393برچسب:, :: 4:55 :: نويسنده : narges

باز سرصبحه و من بی خواب خداروشکر فردا جمعه اس در واقع یعنی امروز جمعه اس :| مث خیابانی شدم رفت:| خب اومدم باز یکم شرو ور بگم باز بکپم.الان هیچ حس بدی ندارم ک بخوام بگم یعنی هستا نمیخوام بهش توجه کنم(خسته نباشی) امروز تولد دیانا دخترخالم بود شیطون ۳سالش شده٬خوب بود خوش گذشت. مث عروسی سمیه که اووووووف اون دیگ خیلی حال داد.عروسی تو باغ بود هوا هم سرد شده بود لامصب.این بندرهم همیشه گرمه ها حالا کرمش گرفت شبه عروسی سرد شه ولی خب من ک از بس رقصیدم سرما حالیم نشد تا ۴صبح بکوب رقصیدم بندری فارسی آخرشم ی رقص عربیه خفن زدم زبان درازی خیلی خیلی خیلی خداروشکر که بابام با عموم اینا زود رفت چون اصن حوصله اخم و تخماشو نداشتم والاااااا بعد عمری میخوایم بترکونیم خداییش مامانمم پایه بود ٬ی دور با مامانم یه دور عمو بزرگه ی دور عمو کوچیکه٬ پسردختر عموی مامان ٬پسرعموی مامان ٬دختر عموی مامان ٬زن عمو و زن دایی هام ٬پسرعمه داماد  و دوستای داماد رقصیدم.آقا تا ما مینشستیم یکی دست مارو میگرفت میگفت پاشو -_- پدر پام در اومد دیگ آخرا کفشه رو در آوردم. عه رضا الان پی ام داد:بگیر بخواب دیگه. این خلک هم مث خودمه نمیتونه مث آدم بخوابه.

جالبه ها! درمورد همه چی گفتم الا چیزی ک ب عنوان پستم ربط داره ٬خب باید بگم حرف زدن درموردش سخته بخاطرهمین ازش رد میشم‌٬ب همین سادگی ^_^ همین طور ک از همه فرار کردم از خودمم فرار میکنم.اوووووف کرم از خودمه گند میزنم ب فازم ٬بیخی باوا ب قول پسردایی رضا(که قیافتن کپی همن)  گذشته:در گذشته حال:خوشحال آینده:امیدوار

تو فکرمه برم پارکور ٬ی مقدار زیادی خطرناکه ولی باحاله پرستیژ هم دارهآرام

راستش احساس میکنم مث ی تیکه چوب تو اقیانوسم٬ نمیدونم چیکار کنم٬هیچ نقشه ای واسه آینده ندارم هیچ کاری هم نیست ک بخوام انجام بدم ٬حتی اگ بمیرم کارنیمه تمومی ندارم (بجز بافتن هدیه ام) حداقلش اینک فشار عصبی ای دیگ ندارم یکم ریلکس میشم (البته احتمالا میرم جهنم و فکر نکنم اونجا بتونم ریلکس کنم :| ) خب دیگ شروور گفتم‌نمیاد 

شب بخیر 

 
یک شنبه 30 آذر 1393برچسب:, :: 1:23 :: نويسنده : narges

نمیدونم چه دردیه تا خیلی داغون نباشم سراغ این وبلاگ نمیام٬ی جورایی این وبلاگ سنگ صبورمه...

تا نیم ساعت پیش خیلی خوابم بود ولی الان اصلا خوابم نی حالمم خوش نی 

بهتره برم ی چی بخورم چنتا جوکم بخونم سرحال بیام 

 
پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:, :: 17:49 :: نويسنده : narges

میـگن؛وروجکم✘ 

میگن;از چـِشام شیـطنتْ میـباره✘ 

ميگن:زبون دارم ایـن هـوا 

میگن همیـشـہ شادَم 

میگن صِدا خـندِههات هـمیشگیه 

میگن ;زلـزلـه ام 

✘ولى لامَصبا همشون ظاهر بـینـن 

✘ْهیـشكى نـمیگـہ: 

چرا چـشام ایـنقـد غــــَم داره؟؟؟؟

 
چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:, :: 1:30 :: نويسنده : narges

الان اونقدر داغونم ک حتی حال تایپ ندارم ولی اگ حرفامو نزنم دیوونه میشم .

الان توی اتاقمم٬چراغ خاموشه٬در هم بستس...همه فکر میکنن خوابم ولی من الان توکمددیواری اتاقمم.

بهم نخندین جای دیگ ای نداشتم بتونم برم خودمو خالی کنم‌.فقط دنبال ی جا بودم گریه کنم امشب دیگ توانشو نداشتم بی صدا گریه کنم میخواستم از ته دل ناله کنم میخواستم بگم خدا میبینی؟ اگه میبینی که فقط تمومش کن.

چرا اونی ک الان میتونست آرومم کنه نیست؟خداجون با توام...چرا ازم گرفتیش؟ 

دیگ حال ندارم...شب خوش

 
چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:, :: 1:29 :: نويسنده : narges

 

دخترک رفت ولی زیر لب این رامیگفت:

“اویقینا پی معشوق خودش میآید!”

پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:

“مطمئناکه پشیمان شده برمیگردد!”

عشق قربانى مظلوم “غرور”است هنوز . . .

 

 

 
دو شنبه 24 شهريور 1393برچسب:, :: 1:53 :: نويسنده : narges

دارم آهنگ نگرانت میشم ابی رو گوش میدم.

فوق العاده اس...

بدجور دلم گرفته...خیلی بد...

ناشکری نمیکنم ولی خدا این قسمت من بود؟

همیشه شادم و شوخی میکنم سر ب سر همه میزارمو کل کل میکنم اما هیچکس رو ندارم که پیشش خودم باشم.لازم نباشه ادای آدمای شاد رو دربیارم وباهاش درددل کنم.

خسته ام دلم یکم آرامش میخواد بسه این همه کلنجار میخوام مثه بقیه دخترا باشم ولی انگار هیچکس باورش نمیشه دخترم

یه روح لطیف و حساس دارم.دلم شکننده اس با کوچکترین بی مهری میشکنه اما همه باهم شوخی های بد میکنن تاکی ب روی خودم نیارم ک انگ بی جنبه بودن بهم نچسبونن؟

این همه آدم دورو ورم هستن اما هیچکس الان نیست اشکامو پاک کنه...

چرا همیشه اتفاقی میوفته ک نمیخوام؟یعنی اگ الان بگم خدایا میخوام زندگی کنم منو میکشی؟؟؟

یکی رو میشناختم همیشه میگفت چون میگذرد غمی نیست ٬همیشه در جوابش میگفتم گذشتن ک میگذره اما داره سخت میگذره...

من دلم میخواد برم دانشگاه هنر

صبح تاشب نقاشی کنم و ویولن بزنم

تا وقتی جوونم مجردی کیف دنیارو کنم

پس چرا اینجوری شد همه چی؟چرا؟

 
پنج شنبه 20 شهريور 1393برچسب:, :: 19:29 :: نويسنده : narges

پسره پست گذاشته:

مانتو جلوباز+ساپورت+وزش باد

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

آخ آخ آخ آخ 

صلوات بفرستین بحث سنگین شد.

حالا کامنتای برادرا:

اووووووف

جووووووووووون

دهنم آب افتاد

دیوث نگو امشب شب جمعه اس

:|

من برم دعای کمیل امو بخونم.

 
پنج شنبه 20 شهريور 1393برچسب:, :: 17:13 :: نويسنده : narges

وا مصیبتا....لاک صورتیم تموم شد!!!

خدایا مگ من چ گناهی ب درگاهت کردم؟حالا چجوری برم بیرون؟امروز میخواستم مانتو صورتیمو بپوشم :(

اصن راه نداره چیز دیگ ای بپوشم :( 

مجبورم یا لاک قرمز بزنم یا کرمی٬هعییییی عجب امتحان الهی سختی...

امروز باز غزال ی گند جدید زده بود :|  به حول و قوه ی الهی جمعش کردم.یکی نیس بگ تو ک ازموبایل سردرنمیاری چرا دس میکنی توش؟؟

والا ب غرعان!!!

نسترن ۵روز دیگ میره کرمان٬این سری خوش اخلاق تر شده بود :) 

حوصلم بدجورسر رفته نه کسی هست اذیتش کنم ٬نه کسی هست باهاش کل کل کنم :(  ای خداااا اینم شد زندگی؟ برم یکم خونه رو مرتب 

کنم تا شب تر برم بیرون

فعلا

 
پنج شنبه 20 شهريور 1393برچسب:, :: 17:10 :: نويسنده : narges

اگر دانشگاه ها نبود....

باشگاه بدنسازی ای وجود نداشت....

.

.

.

.

.

 

.

.

.دکتر شریعتی در حال دمبل زدن

 

 

 
پنج شنبه 20 شهريور 1393برچسب:, :: 17:9 :: نويسنده : narges

 

ریا نباشه اما خداوقتی منو آفــــــــرید...

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

شیطون گفت اگه اینو از اول نشون میدادی ،

 

سجده میکردم بس که جــــــــــــیگره...!

 

 
چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:, :: 2:48 :: نويسنده : narges

 

ﺍﻓﺴﻮﺱ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ے "ﮐﺸﻴﺪﻧـﮯﻫﺎ" ﺳﻴﮕﺎر ﻧﻴﺴﺖ . . .

 

ﻧﻪ ﻧَﺦ . . . ﻧﻪ پﺎکَﺖ . . . ﻧﻪ ﺑﺎکْﺲ . . .

 

ﻳﮏ ﻋُﻤﺮ ﺑﺎﻳﺪ ﺑِﮑِﺸـﮯ . . . ﻧﻪ ﺩﻭﺩﮮ ﺩﺍﺭﺩ . . . ﻧﻪ ﺑﻮﻳـﮯ . . .

 

" ﺯَﺟﺮ "

 

 
سه شنبه 11 شهريور 1393برچسب:, :: 18:58 :: نويسنده : narges

 

آمريکا به من گفت . چی گفت ؟

در گوش من گفت . چی گفت ؟

خودش به من گفت . چی گفت ؟

من از ایران می ترسم . من از ایران می ترسم ^_^

برديم . هوووووووررررررررااااااااا B-)

 

 
دو شنبه 10 شهريور 1393برچسب:, :: 21:49 :: نويسنده : narges

رودوني: الو سلام رادیو بندر؟

خانمه : بله بفرماید؟

رودوني: اكم یه تا کیف پیدا امکردن توش 50میلیون پولن!

خانمه : افرین شما میخواین از این طریق پیام بگذارید که صاحبش پیدا بشه؟

رودوني: نه اخاستوم یه تا ترانه غمگین به صاحبی پخش بكري !!!

 

 

پ.ن:خداروشکر عاطفه نمیاد وبم ببینه جک رودانی نوشتم هاهاهاهاهاها

 
دو شنبه 10 شهريور 1393برچسب:, :: 21:48 :: نويسنده : narges

راهنمایی رانندگی این همه بودجه مملکت رو هزینه میکنه تا بتونه مشکل ترافیک رو حل کنه؛

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

اونوقت این دخترا یه ساپورت 20,000 تومانی میپوشن ؛

وای میستن گوشه خیابون میرینن به بودجه ی مملکت...

 
دو شنبه 10 شهريور 1393برچسب:, :: 21:46 :: نويسنده : narges

کلاه قرمزی: آقای مرجی،شما میدونستی عباس آقا

 

غیر از شهین خانوم یه زن دیگه هم داره؟

 

مجری: زندگی مردم به ما چه ربطی داره!؟

 

کلاه قرمزی: بله منم دیدم به ما مربوط نمیشه رفتم

 

به یکی گفتم که بهش مربوط میشد

 

مجری: کی؟

 

کلاه قرمزی: شهین خانوم!

 

مجری: بچه مگه تو فضولی!؟ اگه زندگیشون خراب بشه

 

میتونی خودتو ببخشی!؟

 

کلاه قرمزی: مگه من مثل شمام که پدر مارو درمیاری تا ببخشیمون!؟ سه سوت خودمو میبخشم تازه به خودم جایزه هم میدم!

 

مجری: اصلاٌ کی به تو گفته عباس آقا یه زن دیگه داره؟

 

کلاه قرمزی: امروز کله ی عباس آقا رو دیدم،دوتا فرق داشت...میگن هرکی سرش دوتا فرق داشته باشه دوتا زن میگیره

 

مجری: بچه این حرفا همش الکیه!

 

کلاه قرمزی: اتفاقاٌ خودم هم شک کرده بودم،اگه اینجوری بود که شما با اون فرقی که رو کله ت داری باید حرمسرا راه مینداختی!

 
دو شنبه 10 شهريور 1393برچسب:, :: 3:18 :: نويسنده : narges

درد امشبمو نمیدونم چیه ک نمیخوابم. فکر کنم بس ک شام خوردم خوابم نمیبره٬البته ربطشو نمیدونما ولی فعلا چیز دیگ ای ب ذهنم نمیرسه :|  دیشب  ک ۵صبح خوابیدم کارگرا هم از ۹ساخت و سازو شروع کردن :/  تمام روز قیافم اینجوری بود -_- 

نمیدونم چرا یهویی دلم خواست برم دریا و رو شنای لب ساحل دراز بکشم....چه حس خوبی...البته اگ مث اون سری خرچنگ روم نپره O_Oخدا نصیب گرگ بیابون نکنه.بیشرف میخواست گازم بگیره!دلم میخواست بهش بگم د آخه سینگو تو ک اگ من اشاره کنم میتونم کبابت کنم بری تو حلقم چرا پا رو دم شیر میزاریآرام البته من خرچنگ نخوردم تاحالا بابام میگ حرومه ماهی کولی هم نخوردم آخه اونم بابام میگه حرومه :| ولی بجاش هوور و حلوا شیر و شوریده و سنگ سر و... خوردم.

خاک عالم اسم ماهی بردم دلم هوس کردگریه حس سرخ کردنم ندارم باید مث گربه خام بخورم...اصن ولش حسش پرید خخخخخ خودم تو کار خودم موندم!!! حالا اینارو ب کنار موندم این شهرستونیا چجوری ماهی آب شیرین میخورن؟! مث پنبه اس خیلیم بی مزه اس اه اه پارسال رفتیم یاسوج قزل آلا خوردیم اصن کوفتم شد...حالا اگ از ماهی گوشت سفید آدم خوشش میاد ماهی شیر بخوره یا حلوا سفید به به ...اگر هم گوشت ترد دوست داره هوور...متاسفانه الان آب گرمه گوشت هوورا سفید شده کیفیتش اومده پایین ولی بجاش میگو ک هست ^_^ ای جان دیروز ناهار میگو داشتیم اونم سرتیز!!!خیلی چسبید داغ داغی هی کش میرفتم :-P خب بحث شکم کافیه...دوباره گشنم میشه زبان درازی

چی بگم؟آها شلوارم امروز کاملا آماده شد!خیلی خوشگل شده ^_^ شلوار کمه ایه٬گل جنگی قرمز با گلابتون طلایی و نقره ای روش کار شده پولک و خوس هم داره ^_^طرحشم خیلی خاصه بلند هم هست.مال نسترن فیروزه ایه با گلابتون طلایی و سفید اما مال من قشنگ تره هااا.اگ ی کندوره بگیرم تیپم کامل میشه البته خیلی گرون میشه!ی لباس مجلسی قشنگ فوقش ۲۰۰-۳۰۰بشه ولی لباس بندری حدود ی تومن میشه :|

خداییش موندم مردم الان چ جوری عروسی میکنن!!!(*ما رسم داریم خانواده دوماد ی چمدون شلوار و چادر بندری ب عروس بده.البته چنتا چمدون دیگ هم میدن) بیچاره پسرا خرج عروسی رو میدن٬خرید لباس و اینا رو هم باید بدن٬شیربها٬پول جلو(دوماد باید واسه مهمونی و اینا ب پدر عروس پول بده)تازه جهاز هم باید بدن!!!بله میدونم عجیبه ولی اینجا رسمه بابای منم جهاز داشت !!!خب دیگ کافیه خوابم گرفت 

شو خاش ^_^

 
یک شنبه 9 شهريور 1393برچسب:, :: 23:54 :: نويسنده : narges

تابستون که میشه

مردم سر 2راهی تایلند یا آنتالیا گیر میکنن،

ما هم سر 2راهی باباغلام گير كرديم

كه

بريم ایسین يا سرخون!!!

والا با این نوناشون :|

 
یک شنبه 9 شهريور 1393برچسب:, :: 4:59 :: نويسنده : narges

نمیدونم چ کرمیه ک نصفه شبی گرفتتم :|

هرچی جون میدم خوابم نمیبره.لامصب شامل چند مرحله هم هست!!!یکی بخاطر فیلم ترسناک سرشبیه اس٬یکیم این رمان بکش بکشیه اسمش گناهکارهO_O اما مهم ترین دلیل بی خوابیم حرفای خرزوخانه.واقعا گیج شدم!این چ حرفیه ک حتما رو درو باید بگه؟یعنی بلایی سر دوست عزیزم اومده؟چرا همه از من حالشو میپرسن؟این حرف بدجور رو مخمه(امیدوارم بیای باید ی چیزایی رو بفهمی)عوضی حتی نگفت حالش چطوره:/  چقدر دلم میخواد الان با یکی میحرفیدم اما دریغ از ی نفر...

اونی ک هم زبون و مونسم بود حالا معلوم نیس چ بلایی سرش اومده.حس ششم دخترونم میگه هرچی هست ب من ربط داره.ای خدا یعنی تقصیر منه ک خودشو گم و گور کرده؟سرم دارم منفجر میشه...

چرا حالا ک پر از حرفم هیچکس محرم رازم نیست؟یاد ی شعری افتادم ک درست یادم نی ولی مفهومش این بود(مرا رازیس اندر دل ب خون دیده پرورده ولی با ک گویم وقتی محرم نمیبینم)*شرمنده شاعرم شدیم رفت. خب میگفتم الان حس حرفیدن بادرو دیوارو دارم ولی دیوار قابل اعتمادتر از بعضیاس٬حداقل نیش و کنایه نداره.عجب زندگیم تواین ۲سال اخیر پیچیده شده!!!باکلی آدمای عجیب٬خطرناک و عوضی ایآشناشدم ولی خب آدم درست هم بود گه گایی...فکرشم نمیکردم تو این سن دردهام ب حدی بشه ک نتونم با عاطی و غزال درد دل کنم٬نمیخوام بخاطر خودخواهیم اوناروهم درگیر کنم.وقتی کاری نمیتونن بکنن چرا غصه بخورن؟؟؟یه حقیقت رو نمیشه انکار کردجهان زیبایما همیشه ی نیمه ی تاریک داره٬همه چیز ی نیمه ی تاریک داره منم دارم اما دلیلی واسه برملا کردنش ندارم.چیزعجیبیم نیستا خب آدما عوض میشن دیگ٬هنوز اونقدر قوی نشدم ک حتی هرازگاهی بادرو دیوارهم نحرفم ولی درحدی هست ک ب آدما تکیه نکنم چون آدما ازهمون سمتی ک تکیه کنن زمین میخورن.این یکیو دیگ خوب تجربه کردم.خب فک کنم اللحساب مخم خالی شد خوابمم گرفته

شب بخیر در واقع بهتره بگم صبح بخیر

 
یک شنبه 9 شهريور 1393برچسب:, :: 4:58 :: نويسنده : narges

l----l---.

 l \o

 l /l\

 l JL

 ميدونی جرمش چی بود؟

کامنت نمیزاشت ٬حالا خود دانی

 
یک شنبه 9 شهريور 1393برچسب:, :: 4:56 :: نويسنده : narges

ﺷﻨﯿﺪﯾﻦ ﻣﯿﮕﻦ "ﺯﻣﺎﻥ " ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﺭﻭ ﻋﻮﺽ

ﻣﯿﮑﻨﻪ !؟؟؟؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

ﺗﺎﺯﻩ ﮔﺬﺭﺗﻮﻥ ﺑﻪ " ﻣﮑﺎﻥ " ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ..... ﺍﻭﻥ ﮐﻪ

ﺭﺳﻤﺎ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ...

به همين بركت قسم!!!

 
یک شنبه 29 تير 1393برچسب:, :: 9:12 :: نويسنده : narges

به بعضـیـــــــــا باس گـــــــــفت

 بین من و رفیــقم

هـــــــــمزن برقی هم نمـــــــــیتونه به هم بزنه،

 شـــــــــما که جای خـــــــــود داری

قاشـــــــــق چایی خـــــــوری

هه...

 
یک شنبه 17 آذر 1392برچسب:, :: 8:43 :: نويسنده : narges

ماشالا اینقد آهنگ های شکست عشقی خفنی اومده

آدم دوست دار ه طرفشو بپیچونه

بره از این آهنگا گوش بدهخنده

 
چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:عکس,تصویر,سه چیز, :: 17:9 :: نويسنده : narges

 
یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:ازدواج درطول تاریخ,متن طنز,طنز ازدواج, :: 15:41 :: نويسنده : narges

پانصد سال پس از خلقت آدم:
با یه دونه دامن از اون چینی خال پلنگی ها میری توی غار .بلند داد می

 

زنی:هاکومبازانومبا(یعنی من موقع زنمه)


بعد میری توی غار پدر و مادر دختره. با دامن چین چینی جلوت نشسته اند و می

گن:از خودت غار داری؟دایناسور آخرین مدل داری؟بلدی کروکودیل شکار کنی؟خدمت

جنگ علیه قبیله ادم خوارها رو انجام دادی؟بعد عروس خانم که اون هم از این دامنای

چین چینی پوشیده با ظرفی که از جمجمه سر بچه دایناسور ساخته شده برات

چای میاره و تو می ریزی روی خودت.

دو هزار و پانصد سال بعد از اختراع آدم:


انسان تازه کشاورزی را آموخته.وقتی داری توی مزرعه به عنوان شخم زدن زمین

عمل می کنی با دیدن یه دختر متوجه میشی که باید ازدواج کنی.برای همین با

مقدار زیادی گندم به مزرعه پدر دختره میری .اونجا از تو می پرسند:جز خوت که

اومدی خواستگاری چند تا خر دیگه داری؟چند متر زمین داری؟چند تا خوشه گندم

برداشت می کنی؟ آیا خدمت در لشگر پادشاه رو به انجام رسانده ای؟


بعد عروس خانم با کوزه چای وارد میشه و شما هم واسه اینکه نشون بدی خیلی

هول شدید تمام کوزه رو روی سرتون خالی می کنید.

ده سال قبل:
شما پس از اتمام خدمت مقدس سربازی به این نتیجه می رسید که باید ازدواج کنید

و از مادرتان می خواهید که دختری را برایتان انتخاب کند.در اینجا اصلا نیازی نیست

که شما دختر را بشناسید چون پس از ازدواج به اندازه کافی فرصت برای شناخت

وجود دارد.در ضمن سنت چای ریزون کماکان پا بر جاست.شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

هم اکنون:


به دلیل پیشرفت تکنولوژی در حال حاضر شما به آخرین نسخه یاهو مسنجر احتیاج

دارید.البته از"ام اس ان" یا "آی سی کیو"هم می توانید استفاده کنید ولی انها

آیکنهای لازم برای خواستگاری را دارا نمی باشند . پس از نصب یاهو مسنجر به یک

روم شلوغ رفته هر اسمی که به نظرتان زیباست "اد" می کنید و با استفاده از

آیکنهای مربوطه خواستگاری را انجام می دهید . البته یاهو قول داده که نسخه

جدید دارای امکانات ازدواج و زندگی مشترک نیز باشد!

 

 
دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:متن عاشقانه,متن انگلیسی,عاشقانه, :: 11:42 :: نويسنده : narges

 if you love some thing… let it go. if it comes back to you

It was truly meant to be.

 

عاشقانه

 
سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, :: 10:19 :: نويسنده : narges

سال نوی همگی مبارک

همین

بای

 
پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, :: 18:33 :: نويسنده : narges

با عرض معذرت به دلیل غیبت طولانی،از دوستانی که مارا در این مدت فراموش نکرده اند تشکر می نماییم،به خصوص علی عزییییییییییییییییییییز که زحمت کشیدن وچندتا مطلب فرستاد.متاسفانه از این به بعد برای آپ کردن باید برم کافینت وکلی بد بختی بکشم.من یه پیشنهاد هم برای برای علی دارم ،اگه دوست داری بیا نویسنده وبلاگ شو،تو که زحمت نوشتن رو می کشی اگه نویسنده شی راحت تری.اگه مایلی یه نظر خصوصی برام بزار.

اه اعصابم خرد شد تو این کافینت لعنتی این داداشمم که پارازیتیه واس خودش،ای خدا تازه دوتا از دوستامم اس میدن و زنگ میزنن چرا امروز مدرسه نبودی. این آهنگ اعصاب خرد کن معین که توش میگه شبای بی ستاره و از این حرفاو صدای این پسرا رو که دیگه بی خیال،دلم میخواد با دستای خودم خفشون کنم. این که جیغ نمیزنم خودش کلیه

ولش بابا،

فعلا بای

 
پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:خواب,نمی خواهم بیدار شوم,متن عاشقانه, :: 18:17 :: نويسنده : narges

 

زندگی ای دارم سخت،کاری دارم سخت،حتی دستانم از فرط کار زبرو سخت شده اند اما دلم هنوز سخت نشده است.دلم به یادتو وبرای تو همچنان نرم ولطیف است...

امیدم به هرشب است که سر بربالین می نهم، خواب هایی که تو در آن باشی را ببینم،خواب هایی که عطر تورا گرفته باشند.اگر غیر از این بود خواب هرگز به چشمانم نمی آمد.

نمی دانی که چقدر سخت است آن لحظه ای که باید چشمانم راباز کنم واز خواب بیدار شوم،آن هنگام که در خواب با تو دیدار می کنم اما در بیداری خود را تنها و بدون تو می بینم.

در خواب هایم بامنی در کابوس هایم دور از منی ،خوب که می نگرم می بینم این کابوس که در آن تو دور از منی این زندگیست،پس سختی این زندگی از نبودن توست؟

این زندگی بدون تورا نمی خواهم،از آن دست می کشم.دیگر نه می خواهم نه می توانم دور از تو باشم،آخرین بار که در این جا دیدمت چقدر سرد بودی ،تو خواب بودی ومن بیدار، از آن وقت است که بیداری برایم همچون کابوس است اما این بار آماده ام تا بخوابم چقدر خوابیدن در کنار تو لذت بخش است دیگر نمی خواهم بیدار شوم.

به حرف های مردم توجه نکن آن ها می گویند در کنار قبرت جان داده ام اما من در کنار تو به آرامش رسیده ام.

 

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد